سید عطاالله میرزاده
هرکس آن چیزی را با دیگری قسمت میکند که از آن بیشتر دارد.
روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت.
در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که
همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و
ریختن آشغال آزارش می داد.
یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید
یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از
میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد.
وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است.
وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت :
" هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت می کند که از آن بیشتر دارد ....."
نظرات
ارسال یک نظر