شور بیتابی

نه  با عاقل  بود  کارم نه با   دیوانه  میسازم
ز  انس خلق  بیزارم  به این  ویرانه  میسازم
 *****************
کشم تا کی ز پستی منت این می پرستان را
ز یمن عشق دل را بعد از این میخانه میسازم
 *****************
ندارد نسبتی با دیگران اشعار  من  هر گز
بیاد     آشنایان      معنی       بیگانه    میسازم
 ***************
به  بینم  موج  را  آموزم  از  وی  شور  بیتابی
کنار  بحر   مثل    عندلیبان    لانه     میسازم
 *************
بهر   محفل   بود  پروانه  شمع  محفلم آنجا
بهر جا شمع باشد خویش را پروانه می سازم
 ************
محبت گر مرا در قید  زندان  افگند  دایم
بپاس عشق با هر قید و  هر زولانه  میسازم
 *************
گهی دارم سراغش همچو مجنون در بیابانها
گهی زاهد صفت با سبحهء صد  دانه  میسازم
 **************
نهد پا  گر بگلشن آن صنم از رشک میسوزم
ز  داغ  دل  برای  سیر  او  گلخانه   میسازم
 ************
روم در خواب تا گردم رها زین  فتنه  انگیزان
به شبها« رونقا» چون طفل با افسانه میسازم

 سید نورالدین رونق نادری

نظرات

پست‌های پرطرفدار